.

.

.

.

یا علی و یا علی

بچه بودیم یادش بخیر افتادم زمین نه بابا امد بلندم کنه نه مامان امد بلندم کنه خودم موندم تنها ،از دل نازنین مادر این صدا برخاست و گفت: یا علی بگو و بلند شو ،آری یا علی گفتم و بلند شدم یا علی گفتمو ایستادم ،یا علی گفتم و راه رفتم و آن موقع بود که عشق و دلبستگی به علی به دلم راه یافت و چه عشق زیبایی بود عشق به علی ،عشق به علی ای که داماد پیغبر خدا بود،عشق به علی ای که همسر زهرا بود،عشق به علی ای که پدر حسن و حسین بود و عشق به علی ای که فاتح خیبر بود ،و عشق به علی ای بود که شبها در کوچه های مدینه می گشت در پی یتیمان و اری عشق به علی بود که خیلی ها این شبها منتظرش بودند تا به آنها سر بزند اما نیامد و و قتی دیدند دیر کرده با کاسه ای از شیر به سراغش رفتند اما دیر بود اما دیر بود ........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد