خانواده محترم شادکام درگذشت مادر مهربانتان را به شما تسلیت عرض نموده و برای بازماندگان از خداوند آرزوی صبر و برای آن عزیز سفر کرده رحمت خداوندی آرزومندی
«اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، سلام مرا به آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود»امام خمینی(ره)روز 26 مرداد 1369 ، میهن اسلامی شاهد حضور عزیزانی بود که پس از سالها اسارت در زندانهای مخوف رژیم بعثی صدام، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود میگذاشتند. این روز یکی از خاطرهانگیزترین روزهای تاریخ انقلاب اسلامی است که شاهد حضور و آزادی مردانی بود که در راه عهد و پیمانی که با خدا بسته بودند، مجاهدت و استقامت ورزیدند و آنها توانستند در سالهای زجر و شکنجه، با وجود درد و بیماری جسمی، روح و روان خود را حفظ کنند و تقوا و مردانگی خود را مضاعف نمایند تا در بازگشت به ایران اسلامی در صحنههای مختلف اجتماعی، سرمشق و نمونهای برای صلابت و استقامت مردان و زنان ایران اسلامی باشند. شهر ما رویدر نیز شاهد ورود آزاده آقای هدایت جعفری بود و آن روزها شهر ما حال و هوای دیگری داشت از جا ی جای این دیار به استقبال آزاده هدایت جعفری رفتند . کانون الغدیر یاد و خاطر هدایت جعفری آزاده شهید را گرامی می دارد و برای شادی روح آن شهید بزرگوار صلوات بفرستید.
یک لحظه هم اجازه ندادی ببینمت
گفتی برو که دست به دامان شدن بس است
باشد قبول می روم امّا دعای تو...
...در حقّ من برای مسلمان شدن بس است
دست مرا بگیر که عبدی فراری ام
دست مرا بگیر، گریزان شدن بس است
اِحیا نما در این شب اَحیا دل مرا
دل مردگی و این همه ویران شدن بس است
آقا بیا به حقّ شکاف سر علی
از داغ هجرت آتش سوزان شدن بس است
خون همیشه جوشان فرق مطهرش، سند حقانیت آن جاودانه مرد تاریخ بود.
هنوز هم غروب، رنگ و ماتم او را دارد.
شب، سیاه پوش سوگ امیر مؤمنان(ع) است.
و هر شیعه، هر جا که باشد، در روز شهادت مولایش، داغ یتیمی را احساس می کند.
هنوز در سوگ او، آسمان تیره، اشک ستاره می ریزد و شب از فراق او ماتم زده است.
اینک زمان، به گواهی جاودانگیِ آن «جاودانه مرد»، ایستاده است.
و ... زمین، میراث دار فضائل اوست.
غدیر علی (ع) هنوز هم چشمه ای لبریز از آب حیات و دریایی مواج از کرامت هاست.
کوچه و بازار کوفه، هنوز هم ردّ پای علی (ع) و آهنگ صدای او و طنین خطبه هایش را در خود حفظ کرده است.
محراب علی (ع) هنوز هم از خون فرق شکافته ی مولا رنگین است.
آجرهای
مسجد کوفه و در و دیوار آن معبد عظیم، هنوز ناله ی «فزت و رب العکبه» را
می شنود. یتیمان تاریخ، هنوز هم چشم انتظار نان و غذای علی (ع) نشسته اند و
محرومان با سفره ای تهی هنوز هم چشم بر در، منتظر دست های کریم آن وصیّ
پاک و قهرمان خیبر گشایند.
دل های ما، چاهی است انباشته از رنج نامه های غریبانه ی علی (ع).
غروب
ها، یادآور غروب خورشید امامت در «21 رمضان» است و «داغ علی» چنان عظیم و
سنگین است که کوهها را از هم می پاشد و دریاها را به تلاطم می اندازد.
على علیه السلام در تزکیه و تهذیب نفس،و سیر مراتب کمالیه وجود یگانه و بىنظیر و لوح ضمیرش چون جام جهان نما بود،او به هر چه نگاه میکرد خدا را میدید چنانکه فرمود:
ما رایت شیئا الا رایت الله قبله و معه و بعده.
چیزى را ندیدم جز اینکه خدا را پیش از آن و با آن و پس از آن مشاهده کردم.
على علیه السلام میفرمود:لم اعبد ربا لم اره.عبادت نکردم بخدائى که او را ندیدم!پرسیدند چگونه خدا را دیدى؟فرمود با چشم دل و بصیرت،نه باغ دیده ظاهرى.
بچشم ظاهر اگر رخصت تماشا
نیست
نه بسته است کسى شاهراه دلها را
على علیه السلام در مقابل عظمت خدا و مبدء هستى خود را ملزم بخضوع و خشوع میدید و دعاها و مناجاتهاى او روشنگر این مطلب است.